ترجمه مقاله

نسم

لغت‌نامه دهخدا

نسم . [ ن َ ] (ع مص ) سخت وزیدن باد. (از ناظم الاطباء). نسیم . نَسَمان . (المنجد) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به نسیم شود. || متغیر شدن چیزی . (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). دیگرگون شدن . || سپل زدن شتر.(از ناظم الاطباء). فروکوفتن شتر با سپلش زمین را و اثر گذاشتن در آن . (از المنجد) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله