ترجمه مقاله

نشبل

لغت‌نامه دهخدا

نشبل . [ ن َ ب َ ] (اِ) دست بر چیزی زدن و درآویختن . (برهان قاطع) (آنندراج ). دست زدگی بر چیزی و درآویختگی . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف نشل است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || دو چیز را بر هم دوختن و به هم چسبانیدن . (برهان قاطع) (آنندراج ). چیزی را به چیزی دیگر دوختن و پیوند کردن . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف نشل است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به نشل شود.
ترجمه مقاله