ترجمه مقاله

نشل

لغت‌نامه دهخدا

نشل . [ ن َ ] (ع مص ) به دست برآوردن گوشت را از دیگ بی کفگیر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گوشت از دیگ برکشیدن . (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ). || شتاب کردن در برکشیدن چیزی . (از ناظم الاطباء). شتاب کردن در برکندن و ربودن چیزی . (از اقرب الموارد). بشتاب چیزی را بر کندن و ربودن . (از المنجد). || عضوی را به دست گرفته به دهن خوردن گوشت آن را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بی دیگ افزار پختن گوشت را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گوشت را بدون دیگ پختن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || گاییدن . (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد، نقل از تاج العروس ). || برون آوردن انگشتری را [ از انگشت ] و شستن آن را. (از اقرب الموارد). بیرون آوردن انگشتری را. (از المنجد). || گزیدن مار کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || (اِ) گوشتی که بدون دیگ افزار پخته شود پس آن را از آبگوشت بدر آورند و بخورند. لحم یطبخ بلا توابل یخرج من المرق و ینشل . (اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجمه مقاله