ترجمه مقاله

نشیمن ساختن

لغت‌نامه دهخدا

نشیمن ساختن . [ ن ِ م َ ت َ ] (مص مرکب )مقام کردن . مسکن گرفتن . به سکنی گرفتن :
مرا یک گوش ماهی بس بود جای
دهان مار چون سازم نشیمن .

خاقانی .


|| فرود آمدن .جای گرفتن . آشیان کردن :
که سازد تیره ابر آنجا نشیمن .

منوچهری .


ترجمه مقاله