ترجمه مقاله

نصر

لغت‌نامه دهخدا

نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن نصربن مأمون بصری ، مکنی به ابوالقاسم ، و معروف به الخبزارزی یا خبزرزی ، شاعر غزلسرای امی قرن چهارم است ، وی در بصره دکان داشت و در حالی که نان برنجی می پخت و می فروخت ، غزل می سرود و مردم را گرد خود جمع می کرد و از حال و گفتار خود به تعجب وامی داشت . سپس کار شعرش بالا گرفت و صاحب دیوانی شد، او را به بغداد بردند و در آنجا ساکن گشت داستانهای دلنشینی از او نقل کرده اند. وی به سال 327 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 337). و نیز رجوع به المنتظم ج 6 ص 329 و النجوم الزاهرةج 3 ص 276 و شذرات الذهب ج 2 ص 276 و وفیات الاعیان ج 2 ص 153 و تاریخ بغداد ج 13 ص 296 و یتیمةالدهر ج 2 ص 133 و ارشادالاریب ج 7 ص 206 شود .
ترجمه مقاله