ترجمه مقاله

نصوح

لغت‌نامه دهخدا

نصوح . [ ن َ ] (ع ص ) توبه ٔ نصوح ؛ توبه ٔ راست . (دهار) (منتهی الارب ). یا توبه ای که باز رجوع نکنند بر آنچه از آن توبه کنند یا تائب نیت رجوع ندارد . (منتهی الارب ). توبه ٔ خالص که از آن باز نگردند. (مهذب الاسماء). صادق . (اقرب الموارد) (از المنجد). صاف و خالص و توبه ٔ استوار که باز گناه هرگز نکند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). توبه ٔ بسیار خالصانه ای که بعد از آن گرد گناه نگردند. (از متن اللغة). توبه ٔ خالص . توبه ٔ بی بازگشت . توبه ای که نشکند. توبه ٔ صادق . (یادداشت مؤلف ) :
بند و غل توبه ٔ نصوح بود
باغ دیدن غذای روح بود.

سنائی .


از خوردن راح ای جمال احرار
دانم که نه بر توبه ٔ نصوحی .

سوزنی .


|| ناصح . (اقرب الموارد) (از المنجد). خالص . صاف . عسل پاک . (فرهنگ خطی ).
ترجمه مقاله