ترجمه مقاله

نضارت

لغت‌نامه دهخدا

نضارت . [ ن َ رَ ] (ع اِمص ) تازگی . آبداری . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). نضرت . شکفتگی . تازگی . سبزی . (یادداشت مؤلف ). شکفتگی روی . شکفتگی درخت . سرسبزی . نضرت . نضرة. رجوع به نضارة شود : و ریاض از غایت طراوت و نضارت تازه و خندان شد. (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله