ترجمه مقاله

نضر

لغت‌نامه دهخدا

نضر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن کنانةبن خریمةبن مدرکه نزاری عدنانی مکنی به ابویخلد. جدی جاهلی است ، وی از اجداد پیغامبر اسلام است «نضر را لقب قریش است و قومش قریش از نسل اواند». (از تاریخ گزیده ص 130). رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 348 و الکامل ابن اثیر ج 2 ص 10 و تاریخ طبری ج 2 ص 188 و سبائک الذهب ص 60 و جمهرةالانساب ج 10 ص 170 و نهایةالارب ج 16 ص 13 و معجم ما استعجم ص 88 و المحبر ص 50 شود.
ترجمه مقاله