ترجمه مقاله

نظار

لغت‌نامه دهخدا

نظار. [ ن َظْ ظا ] (ع ص ) شدیدالنظر. (المنجد). صیغه ٔ مبالغه است از نظر. (از اقرب الموارد). || فرس نظار: اسب چالاک تیزخاطر بلنداطراف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شهم حدیدالفؤاد طامح الاطراف . (اقرب الموارد) (متن اللغة). || گشنی است نجیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله