ترجمه مقاله

نعمان

لغت‌نامه دهخدا

نعمان . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن بشیربن سعیدبن ثعلبة الخزرجی الانصاری ، مکنی به ابوعبداﷲ، صحابی و امیر و خطیب و شاعر صدر اسلام و از مردم مدینه است و نخستین مولودی است که در بین انصار بعد از هجرت نبوی تولد یافت به سال دوم هجرت . وی 124 حدیث روایت کرده است . وی را نائله بنت فرافصه زوجه ٔ عثمان باپیراهن خونین عثمان نزد معاویه به شام فرستاد، و درسلک یاران معاویه درآمد و در جنگ صفین از همراهان معاویه بود، به سال 53 هَ . ق . قاضی دمشق شد، سپس معاویه او را ولایت یمن داد، سپس مدت 9 ماه عامل کوفه و بعداً والی حمص شد و تا زمان مرگ یزیدبن معاویه در آن منصب باقی بود و پس از مرگ یزید چون با ابن زبیر بیعت کرد، مردم حمص بر او شوریدند و او فراری و سپس کشته شد؛ به سال 65 هَ . ق . وی خطیبی توانا بود و از او دیوان شعری باز مانده است . معرةالنعمان (زادگاه ابوالعلاء معری ) بدو منسوب است . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 4). رجوع به تهذیب ج 10 ص 447 و جمهرةالانساب ص 345 و اسدالغابة ج 5 ص 22 و فتوح البلدان ص 138 و الاصفیة ج 3 ص 284 و معجم المطبوعات ص 1861 و المحبر ص 276 و تاریخ گزیده ص 244 شود.
ترجمه مقاله