ترجمه مقاله

نعمت

لغت‌نامه دهخدا

نعمت . [ ن ِ م َ ] (اِخ ) نعمت اﷲ (سید... خان ) ابن نواب روح اﷲخان . از خاندان میرمیران و از احفاد سلاله ٔ صفویه ٔ ایران و از شاعران و صاحب منصبان هندوستان است . او راست :
بهیچ وجه مکدر نمی شود دل ما
ز آب آینه گویا سرشته شد گل ما.
روز حشر آزادیم از آتش دوزخ بجاست
بر خط پیشانی من مهر خاک کربلاست .
(از صبح گلشن ص 531) (قاموس الاعلام ج 6) (فرهنگ سخنوران ).
ترجمه مقاله