ترجمه مقاله

نعنعة

لغت‌نامه دهخدا

نعنعة. [ ن َ ن َ ع َ ] (ع اِ) واحد نعنع است . (از اقرب الموارد). رجوع به نعنع شود. || (مص ) کندی زبان ، یا بجای لع [ به ل ] نع [ به ن ] برآمدن از زبان . (از آنندراج ) (از منتهی الارب )(از تاج العروس ). || سست گردیدن نره ٔ اسب سپس قوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة).
ترجمه مقاله