نفرین کنانلغتنامه دهخدانفرین کنان . [ ن َ / ن ِ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) لعنت کنان . لعن گویان . در حال لعن کردن و ناسزا گفتن : چه سود آفرین بر سر انجمن پس چرخه نفرین کنان مرد و زن .سعدی .