ترجمه مقاله

نفوش

لغت‌نامه دهخدا

نفوش . [ ن ُ] (ع مص ) در ارزانی درآمدن . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (اقرب الموارد). || متوجه چیزی شدن که می خورد آن را. (از منتهی الارب ): نفش فلان علی الشی ٔ؛ اقبل علیه یأکله . (اقرب الموارد). || چرا کردن گوسفند و شتر به شب بی شبان . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ). نفش . رجوع به نَفش شود.
ترجمه مقاله