ترجمه مقاله

نقداً

لغت‌نامه دهخدا

نقداً. [ ن َ دَن ْ] (ع ق ) فی الفور. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به نقد. به وسیله ٔ وجه نقد. (فرهنگ فارسی معین ). مقابل به نسیه و نسیةً. || بالفعل . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عجالة. (ناظم الاطباء). فعلاً. اکنون . کنون . نون . اینک . نک . حالا. فی الحال . الحال . (یادداشت مؤلف ). || مقابل جنساً. (یادداشت مؤلف ). با پول . پولی .
ترجمه مقاله