ترجمه مقاله

نقد کردن

لغت‌نامه دهخدا

نقد کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) متاعی را فروختن و بهایش را فی الحال پول نقد دریافت کردن . ضیاع و عقار و متاع یا چک و سفته ای را به پول نقد بدل کردن . || جدا کردن سره را از ناسره . ردی و جید درهم و دینار را تمیز دادن و از هم جدا کردن . || خوب و بد کلامی را آشکار ساختن .
- نقد کردن حال ؛ نیک و بد آن پرسیدن . (لیلی و مجنون نظامی چ وحید دستگردی ).
ترجمه مقاله