نقش باختن
لغتنامه دهخدا
نقش باختن . [ ن َ ت َ ] (مص مرکب ) نقش انگیختن . صورت سازی کردن . طرح تازه ریختن . تدبیر کردن . حیله کردن :
حالی خیال وصلت خوش می دهد فریبم
تا خود چه نقش بازد آن صورت خیالی .
|| قمار باختن .
حالی خیال وصلت خوش می دهد فریبم
تا خود چه نقش بازد آن صورت خیالی .
حافظ (از آنندراج ).
|| قمار باختن .