ترجمه مقاله

نقش طراز

لغت‌نامه دهخدا

نقش طراز. [ ن َ طِ / طَ ] (نف مرکب ) نقش گر. نقاش . مصور. (از آنندراج ) :
دهر ز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا
نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی .

خاقانی .


چون وچرا نقش طراز تن است
آینه ٔ صورت از او روشن است .

امیرخسرو (از آنندراج ).


ترجمه مقاله