ترجمه مقاله

نقل

لغت‌نامه دهخدا

نقل . [ ن َ ق َ ] (ع اِمص ) حاضرجوابی در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || جدل . (اقرب الموارد). || (اِ) پَر که ازتیری بر تیری دیگر نهند. || سنگ ریزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سنگ . (از مهذب الاسماء). || آنچه از سنگ و گچ که پس از انهدام و ویران کردن خانه برجای ماند.(از اقرب الموارد). || بیماریی است در سپل شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). آن درد که بگیرد در خف اشتر و آن رالنگ کند. (از مهذب الاسماء). || سنگستان بادرخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نعل و خف خَلَق و کهنه . (از اقرب الموارد). نَقْل . نِقْل . ج ، اَنقال ، نِقال .
ترجمه مقاله