ترجمه مقاله

نمک حلال

لغت‌نامه دهخدا

نمک حلال . [ ن َ م َ ح َ ] (ص مرکب ) مقابل نمک حرام . (از آنندراج ). صادق . امین . باوفا. راست . درست . باصداقت . (ناظم الاطباء). نمک به حلال . شاکر. حق شناس :
ندیده ای ز حریفان بزم کس واله
نمک حلال تری از شراب انگوری .

واله (از آنندراج ).


ترجمه مقاله