ترجمه مقاله

ننه حوا

لغت‌نامه دهخدا

ننه حوا. [ ن َ ن َ / ن ِ ح َوْ وا ] (اِخ ) در تداول ، حوا. مادر آدمیان . مقابل باباآدم . رجوع به حوا شود. || (اِ مرکب ) در گیاه شناسی ، نام گیاهی است از تیره ٔ چتریان که یکساله است و برگهائی شبیه برگ زردک دارد و ارتفاعش بین 30 تا 90 سانتی متر است و به طور خودرو در آسیای صغیر و هندوستان و مصر و ایران و مناطق بحرالرومی می روید. میوه اش بیضی شکل و شبیه میوه ٔ جعفری است ومورد استعمال داروئی دارد و گلهایش سفیدرنگند. از میوه ٔ این گیاه عطری با بوئی مطبوع به دست می آورند که شامل مخلوطی است از تیمول و سیمن . این میوه بادشکن و ضدتهوع است و بعلاوه دارای اثر قابض و محرک قوه ٔ باه است و خاصیت ضدکرم و مدر دارد. نامهای دیگر آن نانخواه ، نخوه ، انیسون بری ، اجواین ، اجواین مصری ، اجواین هندی ، آموس ، زنیان ، کمون ملوکی ، امیوس ، اناصون مصری ، انیسون مصری ، نشوان هندی ، انبوس ، اجامدون ، وومون ، کمون السودان ، نانوخه ، نانخه ، برامداریها، امی است . (فرهنگ فارسی معین ). و نیز رجوع به نانخواه شود.
ترجمه مقاله