ترجمه مقاله

ننگین

لغت‌نامه دهخدا

ننگین . [ ن َ ] (ص نسبی ) معیوب . زشت . (غیاث اللغات ) (از برهان قاطع) (از جهانگیری ) (ناظم الاطباء). عیب دار.(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
هست پاک و حلال و رنگین روی
نه حرام و پلید و ننگین روی .

سنائی .


|| بدنام . (انجمن آرا). باننگ . مخفف ننگ گین . صاحب ننگ . (یادداشت مؤلف ). دارای ننگ . رسوا. (فرهنگ فارسی معین ). || سرشکسته . (یادداشت مؤلف ). || ساده و برهنه . (آنندراج ).
ترجمه مقاله