ترجمه مقاله

نهوض

لغت‌نامه دهخدا

نهوض . [ ن ُ ] (ع مص ) برخاستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ). بلند شدن از جای خویش . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نهض . || قیام کردن به کاری . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نهض . || راست و تمام بالا گردیدن گیاه .(از منتهی الارب ). مستوی گشتن نبات . (از اقرب الموارد)(از متن اللغة). برابر شدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ). نهض . || دروا شدن و بال گستردن طایر جهت پریدن . (از منتهی الارب ). بال باز کردن مرغ از بهر پریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || شتافتن به سوی دشمن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). نهض . || کوچ کردن و روان شدن و حرکت کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله