ترجمه مقاله

نواحی

لغت‌نامه دهخدا

نواحی . [ ن َ ] (ع اِ) ناحیت ها. مناطق . ج ِ ناحیة. رجوع به ناحیة و ناحیت شود : و هر ناحیتی از این نواحی مقسوم است به اعمال و اندر هر عملی شهرهاست بسیار. (حدود الالعالم ).
چگونه گیرد پنجاه قلعه ٔ معروف
یکی سفر که کند در نواحی لوهر.

عنصری .


صواب آن می نماید که بنه پیش کنیم و سوی دهستان رویم و گرگان و آن نواحی بگیریم که تاجیکان سبک مایه بی آلتند. (تاریخ بیهقی ص 632). ارسلان خان که ولی عهد بود خان ترکستان گشت و ولایت طراز و اسپیجاب و آن نواحی جمله بغراخان برادرش را داد. (تاریخ بیهقی ص 536). شغل وزارت ری و جبال آن نواحی مهمترِ شغل هاست . (تاریخ بیهقی ص 395). و به اتفاق به شیراز رفتند و دیگر اعمال و... با مردم آن نواحی شرط کردند کی هر کس آنجا مقام سازد جزیه و خراج می دهد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 115).
مسافران نواحی ّ هفت گردونند
مؤثران مزاج چهارارکانند.

مسعودسعد.


چه عمارت نواحی و مزید ارتفاعات به عدل متعلق است . (کلیله و دمنه ). و شعاع سپهر اسلام در سایه ٔ چترآل ناصرالدین بر آن نواحی گسترده شد. (کلیله و دمنه ). و صبح ملت حق بر آن نواحی طلوع کرد. (کلیله و دمنه ).
- نواحی شناس :
نواحی شناسان راه آزمای
هراسنده گشتند از آن ژرف جای .

سعدی .


|| حوالی و اطراف شهر. (ناظم الاطباء). دهات و حومه ٔ شهر : پس از بازگشتن با نیشابور منی نان سیزده درم شده بود و بیشتر از مردم نواحی شهر بمرد. (تاریخ بیهقی ص 622). بیشتر نواحی اهواز روی به خرابی نهاد. (ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 287).
- نواحی نشین ؛ ساکن حومه ٔ شهر :
نواحی نشینان آن کوهسار
تظلم نمودند از شهریار.

نظامی .


|| کنارهای ملک . (غیاث اللغات ). حدود یک خطه . (فرهنگ فارسی معین ). کناره ها. اطراف . (ناظم الاطباء). ثغور. مرزها. حدود : و بی تردیدی بباید دانست که اگر کسی امام اعظم را خلافی اندیشد... خلل آن به اطراف و نواحی مملکت او بازگردد. (کلیله و دمنه ).
نواحی ّ ملک از کف بدسگال
به لشکر نگه دار و لشکر به مال .

سعدی .


|| کناره های دریا. || اراضی متصل به هم . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله