ترجمه مقاله

نوادی

لغت‌نامه دهخدا

نوادی . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نادیة. رجوع به نادیة شود. || نوادی النوی ؛ آنچه پراکنده شود از خسته ٔ خرما وقت شکستن . (از منتهی الارب ). || ابل نواد؛ اشتران رمنده . (منتهی الارب ). || حوادث . (از المنجد). پیش آمدهای سخت . (یادداشت مؤلف ). || نواحی . (المنجد).
ترجمه مقاله