ترجمه مقاله

نواس

لغت‌نامه دهخدا

نواس . [ ن ُ ] (ع اِ) فروهشته . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). دود و جز آن که به سقف و از آن آویزان ماند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
- نواس العنکبوت ؛ تار عنکبوت به سبب لرزان و مضطرب بودن آن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله