نواپیشهلغتنامه دهخدانواپیشه . [ ن َ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) نواگر. نواپرداز. سرودگوی و نوازنده . مغنی . مطرب : نواپیشگان برگرفتند رودهمه جام می داد جان را درود.اسدی .