ترجمه مقاله

نوب

لغت‌نامه دهخدا

نوب . [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ نائب . رجوع به نائب شود. || نزدیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قرب . مقابل بُعد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || آن که بر مسافت یک شباروز باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به اقرب الموارد و متن اللغة شود. || قوّت . توانائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (مص ) بر جای کسی ایستادن و قائم مقام او شدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). نیابة. (از ناظم الاطباء) (متن اللغة). مناب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نیاب . (اقرب الموارد) (المنجد). || بازگشتن از گناه . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). مناب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نیاب . (اقرب الموارد) (المنجد). || لازم گرفتن بندگی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). لازم گرفتن بندگی و طاعت را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). توبه کردن و ملازم طاعت شدن . (از متن اللغة). || فرودآمدن کاری . (منتهی الارب ). کسی را کاری رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ). نوبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة).
ترجمه مقاله