ترجمه مقاله

نوشابه

لغت‌نامه دهخدا

نوشابه . [ ب َ ] (اِخ )نام زنی است که پادشاه ملک بردع بوده . (برهان قاطع)(از رشیدی ) (از غیاث اللغات ) (از جهانگیری ). نام ملکه ٔ بردع که سکندر به لباس رسولان پیش او رفته بود . (از آنندراج ). رجوع به اسکندرنامه ٔ نظامی و نیز رجوع به بردع شود :
برآراست نوشابه درگاه را
به زر درگرفت آهنین راه را.

نظامی .


چو از مرغ و ماهی تهی کرد جای
به نوشابه ٔ بردع آورد رای .

نظامی .


ترجمه مقاله