ترجمه مقاله

نونو

لغت‌نامه دهخدا

نونو. [ ن َ / نُو، ن َ / نُو ] (ق مرکب ) نوبه نو. از نو. مکرر. (ناظم الاطباء). تازه به تازه . پیاپی . مدام . متوالیاً. از پی هم :
در باغهای پست شده هم بدین امید
نونو همی بنفشه نشانند و نسترن .

فرخی .


آچار سخن چیست معانی و عبارت
نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار.

ناصرخسرو.


وین که بگرداند هزمان همی
بلبل نونو بشگفتی نواش .

ناصرخسرو.


کشم هر لحظه جوری نونو از تو
به یک جو بر تو ای من جوجو از تو.

نظامی .


بر دجله گری نونو وز دیده زکاتش ده
گر چه لب دریا هست از دجله زکات استان .

خاقانی .


خستگی های سینه را نونو
خاک پر کن که جای مرهم نیست .

خاقانی .


نونو غم آن راحت جان من دارم
جوجو جانی در این جهان من دارم .

خاقانی .


عمر همچون جوی نونو میرسد
مستمری می نماید در جسد.

مولوی .


ترجمه مقاله