ترجمه مقاله

نوه

لغت‌نامه دهخدا

نوه . (عدد، ص ) نُه ْ. (حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) (اوبهی ). به وزن کوه ، نه . تسعه . (از برهان ) (ازفرهنگ خطی از تحفه ). رجوع به نُه ْ شود :
ترا نوه و نود بیش است و من بیچاره را یکّی
نتابستی یکی با من ربودی آن یک از دستم .

عنصری (یادداشت مؤلف ).


ترجمه مقاله