ترجمه مقاله

نوچ

لغت‌نامه دهخدا

نوچ . (اِ) درخت کاج . (ناظم الاطباء). ناژ.ناژو. ناز. نوژ. نوز. رجوع به ناژ شود :
زیب زمانه باد ز تاج و سریر تو
تا هست زیب بستان از سرو و بید و نوچ .

مجد همگر.


|| (ص ) در تداول ، آلوده به چیزی چسبنده چون عسل و شیره . وزک ناک . چسبناک . چسبنده از ماده ٔ شیرین ، چون آب قند یا شیره ٔ انگور و مانند آن . (یادداشتهای مؤلف ).
ترجمه مقاله