ترجمه مقاله

نوچه

لغت‌نامه دهخدا

نوچه . [ ن َ / نُو چ َ / چ ِ ] (ص ، اِ) جوان نوخاسته . (غیاث اللغات ) (از چراغ هدایت ) (آنندراج ). نوجوان . (فرهنگ فارسی معین ). جوان . (ناظم الاطباء). غلام . (از منتهی الارب ). || خردسال . (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود. || شاگرد. مربّی ̍. (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول پهلوانان و اهل زورخانه ، شاگرد پهلوان . پهلوان تازه کار. پهلوان جوان در درجه ٔ دوم . (از یادداشتهای مؤلف ). جوان ورزشکار کشتی گیر که در زورخانه تحت تعلیم قرار می گیرد و دوره ٔ شاگردی را نزد پهلوانی خاص میگذراند. (فرهنگ فارسی معین ) :
به دل گفت آنگه کک کوهزاد
ندارم چنین نوچه هرگز به یاد.

فردوسی .


|| لوطیان جوان در درجه ٔ دوم . (یادداشت مؤلف ). || شاخ که از زمین بیرون زند و یا بر شاخی برزند بر درخت . (یادداشت مؤلف ). || قسمی توتون چپق . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله