ترجمه مقاله

نوژان

لغت‌نامه دهخدا

نوژان . (اِ) رود با بانگ و سهم . (لغت فرس اسدی ).رودخانه ای است با نهیب و شور بسیار. (برهان قاطع) (آنندراج ). نام رودخانه است . (انجمن آرا) :
ما برفتیم و شده نوژان و کحلان پس ما
به شبی گفتی تو کش سلب از انقاس است .

منجیک (از لغت فرس ).


|| فریاد و صدا و بانگ سهمناک را نیز گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ). بانگی بود به سهم . (فرهنگ خطی ). بانگی باشدبه سهم و هیبت . (فرهنگ خطی ). || (نف ، ق )،غران (رود، سیل ) . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نوژیدن شود :
ما برفتیم و شده نوژان کحلان پس ما
به شبی گفتی تو کش سلب از انقاس است .

منجیک (از یادداشت مؤلف ).


ترجمه مقاله