ترجمه مقاله

نویان

لغت‌نامه دهخدا

نویان . (ترکی - مغولی ، اِ) پادشاه زاده . (رشیدی ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ترکان ملوک و سلاطین را بدین نام خوانند. (برهان قاطع) (فرهنگ خطی ). از القاب بزرگان ترک است . (انجمن آرا). || امیر. اعظم . (رشیدی ). امیر، فرمانده سپاه . سردار. در عنوان سرداران مغول و ترک آید. (از فرهنگ فارسی معین ). || سبدی یا طبقی را نیز گفته اند که از چوب بید بافته باشند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله