نویشتنلغتنامه دهخدانویشتن . [ ن ِ ت َ ] (مص ) نوشتن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : و دو برادرش را عمادالدوله و رکن الدوله بنویشتند. (مجمل التواریخ ص 329، از فرهنگ فارسی معین ).