ترجمه مقاله

نژم

لغت‌نامه دهخدا

نژم . [ ن ِ / ن ُ ] (اِ) بخاری که در هوای زمستان به صبح پدید آید. (غیاث اللغات ) (از رشیدی ). میغ و آن بخاری باشد تاریک و ملاصق زمین که عربان ضباب خوانند. (از برهان قاطع). بخاری که در هوای زمستان پدید آید و اطراف زمین را تیره کند و آن را میغ نیز گویند. (انجمن آرا).بخاری که در تابستان پدید آید و اطراف زمین را تیره کند و آن را میغ نیز گویند. (آنندراج ). ابر و بخار و دود و میغ و بخاری ملاصق زمین که هوا را تاریک کند.(ناظم الاطباء). نژیم . (شعوری ). نزم . (شعوری ) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به نزم شود :
پس بخاری ز چشم برخیزد
از هوا نژم و ابر انگیزد
نژم تاریک و ابرهای سیاه
همه بر کاروان بگیرد راه .

آذری طوسی (از انجمن آرا).


|| تاریکی . || بانگ . بانگ و فریاد. || بر هم زدن دستها. || آزار و اندوه و ملال . || سیلاب و طوفان . (ناظم الاطباء) (اشتنگاس ).
ترجمه مقاله