ترجمه مقاله

نکد

لغت‌نامه دهخدا

نکد. [ ن َ ] (ع مص ) به نهایت کشیدن غراب آواز را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || بازداشتن حاجت کسی را. (از منتهی الارب ). بازداشتن کسی رااز حاجت کسی . (از ناظم الاطباء). نَکَدَ زید حاجةَ عمرو؛ منعه ایاها. (اقرب الموارد) (متن اللغة). || بازداشتن سائل را از خواسته ٔ او و اندک دادن از آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || بسیارسؤال و کم نوال گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). کم خیر گردید. (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). فهو منکود. (از متن اللغة). || (اِمص ) کمی دهش . (منتهی الارب ). نُکْد. (منتهی الارب ) (از متن اللغة). رجوع به نُکْد شود. || (ص ) نَکِد. (منتهی الارب ). رجوع به نَکِد شود.
ترجمه مقاله