ترجمه مقاله

نکص

لغت‌نامه دهخدا

نکص . [ ن َ ] (ع مص ) سپسایگی رفتن و بددل شدن و بازایستادن از کاری . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). کأکاءة و جبن و ضعف نشان دادن و احجام و انقداع در کاری . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نکوص . منکص . (اقرب الموارد) (متن اللغة). || برگشتن از کاری که در پی آن بود: نَکَص َعلی عقبیه ، و هو خاص بالرجوع عن الخیر، و فی الشر نادر. (منتهی الارب ). رجوع کردن و منصرف شدن از کار خیری که بدان مشغول است . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). و گفته اند رجوع و انصراف از هر کاری . (از اقرب الموارد). نکوص . منکص . (اقرب الموارد) (متن اللغة).
ترجمه مقاله