ترجمه مقاله

نکعة

لغت‌نامه دهخدا

نکعة. [ ن َ ک َ ع َ ] (ع اِ) شلم قتاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صمغ قتاد، یا آن نُکعةاست . (از متن اللغة). || بر نقاوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بار درخت نقاوی . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || بار درختی است سرخ . || سر بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طرف بینی . (از المنجد) (از متن اللغة). || (ص ) مرد سیاه سرخی مایل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد سیاه به سرخی مایل .(ناظم الاطباء). || (اِ) نکعةالطرثوث ؛ شکوفه ٔ رافه سرخ رنگ شبیه بستان افروز که بدان رنگ کنند. (منتهی الارب ). نُکَعة. (متن اللغة) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله