ترجمه مقاله

نکف

لغت‌نامه دهخدا

نکف . [ ن َ ک َ ] (ع اِ) غدودهای خرد که در بن زنخ میان نرمه ٔ گوش و پس گوش باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نام هریک از دو غده ٔ بزاقی که هریک در جانبی از سر، خلف گوش نزدیک فک اسفل جای دارند و گوش گل آماس این غده هاست ، و یکی ِ نَکَف ، نَکَفة است . (یادداشت مؤلف ). || (مص ) ننگ داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ازمنتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نَکْف .(ناظم الاطباء). || بازایستادن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). امتناع کردن . (از اقرب الموارد). نَکْف . (ناظم الاطباء). || بیزار شدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تبرا کردن . (از اقرب الموارد). || دردناک گردیدن دست . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله