ترجمه مقاله

نکف

لغت‌نامه دهخدا

نکف . [ ن َ ] (ع مص ) اشک از رخ فراتر کردن به انگشت . (تاج المصادر بیهقی ). به انگشت اشک از رخسار پاک کردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || برگردیدن و عدول نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پی گم کردن . || سپری کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قطع کردن . به پایان رساندن . تمام کردن . || از باران بگذشتن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله