ترجمه مقاله

نکل

لغت‌نامه دهخدا

نکل . [ ن ِ ] (ع اِ) بند.(ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (دهار). بند که بر پای نهند. (مهذب الاسماء). قید شدید، از هر جنس که باشد. (از متن اللغة) (از المنجد). بند آهنی که بر پای مجرمان نهند. (غیاث اللغات از منتخب اللغات و صراح و شرح نصاب ). قید و بند سخت یا بند آتشین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، اَنکال ، نُکول . و رجوع به اَنکال شود. || آهن لگام . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد). || مهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمام . (از اقرب الموارد) (متن اللغة) (المنجد). مهار شتر. (ناظم الاطباء). || نوعی از لگام یا لگام ستور نامه بر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || (ص ) مردی که از وی در بند شوند دشمنان وی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). که بر قرن و همتای خود غلبه کند. (از متن اللغة). نَکَل . (از تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). یقال : اًنه لنکل شر؛ أی ینکل به اعدائه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد).
ترجمه مقاله