نکوعهدلغتنامه دهخدانکوعهد. [ ن ِ ع َ ] (ص مرکب ) باوفا. که عهد خود نشکند. که پیمان نگه دارد : این همه زحمت که هست درد دو چشم من است هیچ نکوعهدنیست کو شودم توتیا.خاقانی .