ترجمه مقاله

نکوهش کن

لغت‌نامه دهخدا

نکوهش کن . [ ن ِ هَِ ک ُ ] (نف مرکب ) نکوهش کننده . ملامت کننده . عاذل :
رسیدندپس پهلوانان بدوی
نکوهش کن و تیز و پرخاش جوی .

فردوسی .


ستایش سرایان نه یار تواند
نکوهش کنان دوستدار تواند.

سعدی .


ترجمه مقاله