نگار پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
نگار پذیرفتن . [ ن ِ پ َ رُ ت َ ](مص مرکب ) نقش پذیرفتن . قبول نقش کردن :
طبع او ماننده ٔ آب است ازپاکی و لطف
طبع او زفتی نگیرد، آب نپذیرد نگار.
طبع او ماننده ٔ آب است ازپاکی و لطف
طبع او زفتی نگیرد، آب نپذیرد نگار.
قطران .