ترجمه مقاله

نیسان

لغت‌نامه دهخدا

نیسان . (اِ) خلاف . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مخالفت . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء). مرادف انیسان است . (از رشیدی ). مخفف انیسان است . (از انجمن آرا). عدم موافقت دروغ و عهد و پیمان خلاف و دروغ و هنگام شکستن عهد و پیمان . (ناظم الاطباء) :
من آنگاه سوگند نیسان خورم
که زین مملکت رخت بیرون برم .

بوشکور (از انجمن آرا).


ترجمه مقاله