نیمدار
لغتنامه دهخدا
نیمدار. (ن مف مرکب ) جامه و فرش مستعمل که به کهنگی تمام نرسیده باشد . (آنندراج ). چیز مستعمل اما قابل استفاده ، بین نو و کهنه . (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده از فرهنگ فارسی معین ). مستعملی که کهنه و فرسوده نیست :
افکنده طرح خرمی از سایه های نیم
دامان دشت ساخته نو فرش نیمدار.
می شود زیر پیچ دستارش
گِلِم نیمدار یک خروار.
افکنده طرح خرمی از سایه های نیم
دامان دشت ساخته نو فرش نیمدار.
اشرف (از آنندراج ).
می شود زیر پیچ دستارش
گِلِم نیمدار یک خروار.
شفائی (از آنندراج ).