ترجمه مقاله

نیک سواری

لغت‌نامه دهخدا

نیک سواری . [ س َ ] (حامص مرکب ) فروسیت . مهارت در سوارکاری :
پشت سپه میر یوسف آنکه ستوده ست
نزد سواران همه به نیک سواری .

فرخی .


ترجمه مقاله