نیک بین
لغتنامه دهخدا
نیک بین . (نف مرکب ) که به نیکی های دیگران نظر کند و بدی ها را نادیده گیرد. مقابل عیب بین : نیک دل باش تا نیک بین باشی . (قابوسنامه ).
جز این علتش نیست کآن خودپسند
حسد دیده ٔ نیک بینش بکند.
یقین بشنو از من که روز یقین
نبینند بد مردم نیک بین .
|| که به خوبی ببیند. که قوه ٔ بینائیش خوب است :
نور حق ظاهر بود اندر ولی
نیک بین باشی اگر اهل دلی .
جز این علتش نیست کآن خودپسند
حسد دیده ٔ نیک بینش بکند.
سعدی .
یقین بشنو از من که روز یقین
نبینند بد مردم نیک بین .
سعدی .
|| که به خوبی ببیند. که قوه ٔ بینائیش خوب است :
نور حق ظاهر بود اندر ولی
نیک بین باشی اگر اهل دلی .
مولوی .